نویسنده: دکتر محمود افشار یزدی
مترجم: ضیاء الدین دهشیری



 

تجزیه و تحلیل قرارداد (1)

قرارداد در تاریخ 31 اوت 1907در سنت پطرزبورگ بتوسط سفیرکبیر بریتانیا سر آرتور نیکلسون و وزیر امور خارجه روسیه الکساندر ایزولسکی به امضاء رسید. (2)
این قراداد مرکب از سه نوع توافق راجع به ایران، افغانستان و تبت می باشد. ما ذیلاً موافقت نامه اول را بررسی می کنیم.
در مقدمه قرارداد، در قسمت مربوط به ایران، حکومت های انگلیس و روس به طور متقابل متعهد می شوند که «تمامیت ارضی و استقلال ایران را محترم بشمارند» و «خالصانه» اظهار تمایل می کنند که مزایا و منافع متساوی دائمی برای تجارت و صنعت همه ملل دیگر برقرار گردد». این نکات به منظور فریب دادن ایران و آرام کردن خاطر سایر دول ذی نفع بود - اما این دو حکومت درباره ی خودشان «معتقدند که نفع و مصلحت خاص هر یک از آنان بنا به علل جغرافیائی و اقتصادی، در حفظ صلح و نظم در بعض ایالات و ولایات ایران است که به مرز روسیه از یک جانب و به حدود و ثغور افغانستان و بلوچستان از طرف دیگر متصل و مجاور می باشد و مایل هستند که از هر گونه موجب و علت اختلاف بین منافع و مصالح مربوط به هر یک از دو دولت در ایالات و ولایات ایران که قبلاً ذکر شد اجتناب کنند.» آنان سهم عمده را برای خود برمی دارند و بعد آنچه را رسماً در آغاز موافقت نامه تأکید کرده بودند، انکار می کنند. این کار گوئی استهزاء محض می باشد! (3)

مناطق نفوذ

مواد 1 و 2 و 3 ایران را به سه منطقه مجزا و علیحده تقسیم می کند: یکی در شمال (ماده 1) که مختص به نفوذ روسیه است. یکی در جنوب (ماده 2) که برای انگلستان قائل شده اند. بالاخره منطقه سوم، به اصطلاح منطقه بیطرف، که در مرکز بین دو منطقه مذکور قرار دارد (ماده 3) این منطقه بیش از اینکه بیطرف باشد منطقه مشاع و مشترک است.
منطقه نفوذ روسها یعنی بزرگترین منطقه را خط تصویری که از قصر شیرین (محل کوچکی واقع در مرز ترکیه و ایران)، اصفهان، یزد، کاخ می گذرد و به نقطه ای در مرز ایران، در محل تقاطع مرزهای افغانستان و روسیه منتهی می گردد، از منطقه بیطرف جدا می کند. - در این منطقه حاصلخیزترین و پر جمعیت ترین ولایات و ایالات ایران با پایتخت و شهرهای بزرگ صنعتی و تجارتی نظیر تبریز، اصفهان، مشهد، یزد، قزوین، قم،‌ همدان، رشت، استرآباد، کرمانشاه و غیره واقع است.
منطقه نفوذ انگلستان به توسط خط فرضی دیگری که از غازیک در مرز افغانستان شروع شده از بیرجند، کرمان می گذرد و به بندرعباس در کنار خلیج فارس منتهی می گردد، و از منطقه بیطرف جدا می شود. این منطقه مشتمل بر سیستان، بلوچستان ایران و نیز ایالت کرمان می باشد. در این نواحی که علاوه بر این قسمت عمده اش بیابان است، شهر بزرگی وجود ندارد. فقط کرمان و بندرعباس را می توان نام برد.
منطقه بیطرف واقع بین دو حوزه نفوذ در سمت شرق، در مجاورت مرزهای هندوستان، نسبتاً باریک است و هرچه به سوی غرب پیشتر می رود وسیعتر می گردد. فاصله بین قصر شیرین و بندرعباس چهار مرتبه بیش از فاصله میان دو منتهی الیه دیگر منطقه واسطه در مجاورت مرز افغان می باشد.
این منطقه بخشی از صحرای خراسان و قسمتی از ولایات کرمان، یزد، اصفهان، لرستان و کردستان و نیز سراسر ولایات فارس و خوزستان را شامل می باشد.
دو دولت طرفین قرارداد متعهد می شوند که درصدد تحصیل امتیازاتی سیاسی یا اقتصادی نظیر امتیازات خط آهن، بانکها، تلگراف ها، جاده ها، حمل و نقل، بیمه و غیره برای خودشان در منطقه نفوذ طرف دیگر برنیایند و یا در این زمینه ها به رعایا و اتباع خود و نیز به اتباع سایر دول خارجی پشتیبانی نکنند. و تعهد می کنند که مستقیماً یا به طور غیر مستقیم با این قبیل درخواستهای اخذ امتیاز که از طرف هر کدام از ایشان در مناطق مختص به حوزه فعالیت خود به عمل آید، مخالفت نکنند.
امتیازاتی که روسها در هنگام انعقاد قرارداد در منطقه نفوذ انگلیس دارند و نیز متقابلاً امتیازاتی که انگلیسیان در منطقه نفوذ روسیه دارند به قوت خود باقی خواهد بود (ماده 3).
منطقه به اصطلاح بیطرف تا زمان اتخاذ نظر جدید، حوزه فعالیت آزاد دو دولت متعاهدتین باقی خواهد ماند. (4)

تدابیری برای نظارت مالی

ماده 4 مربوط است به تأدیه ربح و استهلاک قروض دولت ایران به بانکهای روس و انگلیس. از آنجا که وثیقه وامهای دریافتی از بانک روس، گاهی منابع عوایدی است که در نواحی واقع در منطقه نفوذ انگلیس قرار دارد و یا برعکس، ماده چهار تدابیری را در نظر می گیرد که برای احتراز از حصول اختلاف و دعوی بین دو دولت اتخاذ خواهد شد. «در صورت وقوع بی نظمی در امر استهلاک قروض یا تأدیه ربح قروضی که ایران از بانک استقراضی روس گرفته است... و چنانکه ضرورت ایجاب کند... برای نظارت بر منابع عوایدی که وثیقه قروض است... (طبق ماده 5) - حکومت های انگلیس و روس تعهد می کنند که مقدمه به طور دوستانه، به منظور تعیین و ترتیب تدابیر نظارتی مشترکی در موضوع مورد بحث و حل و فصل آن با توافق طرفین به مذاکره پردازند و از هرگونه دخالتی مغایر با اصولی که مبنای قرارداد حاضر است،‌ احتراز جویند.
این تدابیر نظارتی به حدی شدید و خطیر است که نیازی به تفسیر و توضیح ندارد. مع الوصف یک کلمه را باید روشن کرد. این «اصول که مبنای ترتیبات قرارداد حاضره» می باشد، کدام است؟ آیا اصول تمامیت ارضی و استقلال ایران است و یا اصول تقسیم ایران و مناطق نفوذ؟ آیا باید به عبارات و کلمات قرارداد رجوع کرد یا به «روح» آن؟

«المعنی فی بطن الشاعر» (5)

مسأله خلیج فارس

قرارداد مورخ 13 اوت 1907 در باب خلیج فارس چیزی اظهار نمی کند. ولی دولت انگلیس مصلحت چنان دید که با تلگراف مورخ 29 اوت 1907 خود خطاب به سفیرکبیرش در سنت پطرزبورگ بدان اشارتی بکند و در عین حال به او اجازه امضاء آن موافقت نامه را بدهد.
در تلگراف مذکور (6) گفته شده است که: «ترتیبات مربوط به ایران محدود بدان مناطق این کشور است که با مرزهای بریتانیای کبیر و روسیه در آسیا مجاور می باشد: خلیج فارس جزء این مناطق نیست و تنها قسمتی از آن جزء ایران است. بنابراین جای آن نبوده است که در قرارداد، اظهاراتی مثبت راجع به مصالح خاص بریتانیای کبیر در خلیج، یعنی مصالح و منافعی که حاصل فعالیت بریتانیا در این آبها در مدتی بیش از صد سال می باشد، گنجانیده شود.» ارزش این استدلال که چندان هم منطقی نیست هرچه باشد، به نظر می آید که سر ادوارد گری نخواسته است مسأله خلیج را در موافقت نامه مورخ 31 اوت مورد بحث قرار دهد یعنی آنرا به نحوی از انحاء و به طور یک جانبه حل و فصل کند.
علی ای حال وزیر سابق امور خارجه بریتانیا مطلب را در طی عبارات ذیل دنبال می کند:
«حکومت اعلیحضرت پادشاه انگلستان دلائل متقن و خوبی در دست دارد تا تصور کند که این مسأله موجب بروز هیچگونه اشکالی بین دو دولت، در صورت وقوع حوادثی که مذاکره جدیدی را بر سر منافع بریتانیا در خلیج فارس ایجاب کند، نخواهد گردید. درواقع حکومت روسیه در ضمن مذاکراتی که زمینه را برای عقد این قرارداد فراهم ساخت و بدان منجر گردید، تصریحاً اعلام کرد «که منکر منافع خاص بریتانیای کبیر در خلیج فارس نمی باشد. حکومت اعلیحضرت از این اظهارات بالصراحه یادداشت برداشت.
«برای اینکه کاملاً روشن باشد که قرارداد حاضر، با قصد تغییر دادن چیزی از وضع حاضر، در خلیج فارس منعقد نگردیده است و هیچگونه تغییر و تبدیلی را در سیاست بریتانیای کبیر در این باب ایجاب نمی کند، حکومت اعلیحضرت مقتضی و مطلوب می داند که توجه را به اظهارات قبلی مربوط به سیاست بریتانیا جلب کند و بار دیگر به طور کلی اظهارات قبلی مربوط به منافع بریتانیا در خلیج فارس را تأیید کند و مجدداً اهمیت صیانت این منافع را تأکید نماید.
«حکومت اعلیحضرت باز هم جمیع مساعی خود را به منظور صیانت وضع موجود در خلیج و حفظ تجارت بریتانیا به کار خواهد برد. و در این کار هیچگونه تمایلی به طرد تجارت مشروع هیچ دولت دیگری ندارد.»

پی نوشت ها :

1. متن آن را به زبان فرانسوی در کتاب «معاهدات بزرگ سیاسی» از پیر آلبن ص 416 و بعد ببینید.
2. در انگلستان سر ادوارد گری (لردگری فعلی)، از حزب آزادیخواهان، وزیر امور خارجه بود و سر هانری گامپیبل بزمن نخست وزیر.
3. عین همین عبارت دیپلماتیک یعنی «تمامیت ارضی و استقلال» را در قرارداد مورخ 9 اوت 1919 انگلیس و ایران که علناً و بی پرده مغایر حق حاکمیت ایران است، نیز می توان یافت.
4. بر طبق اسناد بایگانی وزارت امور خارجه روسیه که به توسط بلشویکها منتشر گردیده، منطقه بیطرف را از زمان جنگ برای انگلیسیها قائل شده بودند.
5. جمله عربی سائره تقریباً بدین معنی که تنها شاعر خود معنی شعر خود را می فهمد.
6. Pierre Albin, Grands Traités poltiques, p. 244.

منبع مقاله: افشار یزدی، محمود؛ (1358)، سیاست اروپا در ایران: اوراقی چند از تاریخ سیاسی و دیپلماسی به انضمام چند گفتار دیگر از مؤلف و بعضی اسناد و نامه ها، ترجمه ضیاءالدین دهشیری، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، چاپ هشتم